بسم اللّه الرّحمن الرّحیم..از او..به نام او..برای او

تقدیم به بزرگ ترین مربیان هستی: انبیا الهی ، ائمه اطهار، اولیای الهی ، علمای معظم و شهدای عزیز (علیهم السّلام)

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم..از او..به نام او..برای او

تقدیم به بزرگ ترین مربیان هستی: انبیا الهی ، ائمه اطهار، اولیای الهی ، علمای معظم و شهدای عزیز (علیهم السّلام)

ماهی های سخت گوشت!

تا می آمدند ماهی های کوچولو ها را یک لقمه چپ کنند، دندانشان با یک جسم سخت برخورد می کرد و به شدت درد می گرفت!
کم کم این واقعیت را پذیرفته بودند که این همه ماهی خوشمزه، خوردنی نیستند!
مدتی گذشت و پژوهشگران، ماهی های کوچولو را از حباب های شفاف بیرون آوردند و بدون محافظ داخل آکواریم، وکنار چند کوسه بزرگ و وحشتناک رها کردند!
 برای مردمی که به تماشای آکواریم می آمدند، دیدن این زندگی مسالمت آمیز، جالب و البته بسیار تعجب آور بود!
بازنویسی از داستان شماره سه کتاب تربیت دل پذیر و دل تربیت پذیر

زندگی تو همین است!

یک زمین لرزه، او را از لانه مادری، مهمان یک خانه روستایی کوچک کرد!
و محل تولدش شد لانه ی یک مرغ خانگی!
...همراه با خواهر و برادران ناتنی اش مشغول غذا خوردن بودند و از زمین دانه بر می چیدند که،
یک آن، نگاهش متوجه آسمان شد و عقاب های تیز پروازی را دید که در آسمان اوج می گیرند و خود غذایشان را انتخاب می کنند!
جوجه عقاب زمین گیر شده و بیچاره، بلند بلند آروز کرد که ای کاش، او هم مثل آن پرندگان بود!
اما جوجه مرغ ها بر سرش زدند و مسخره اش کردند که چه حرف ها! می خواهد پرواز کند و....!!!
زندگی تو همین است، و آخرش همین جا به دست صاحبمان کشته می شوی و زندگیت تمام می شود!
و ...تمام شد!
بازنویسی از داستان شماره دو کتاب تربیت دل پذیر و دل تربیت پذیر

برای این یکی فرق کرد!

پهنای دریا پر بود از ستارهای دریایی ...
به قدر وسعش خم می شود و یکی یکی آن ها را از لب ساحل بر می دارد و  با تمام قدرتش، به سمت دریا پرتاب می کند.
نمی تواند همه ی آن ها را نجات دهد اما،
هرکدام را که بر می دارد با خود می گوید:
 برای این یکی فرق کرد!
این یکی زنده ماند!
بازنویسی از داستان شماره یک کتاب تربیت دل پذیر و دل تربیت پذیر