بسم اللّه الرّحمن الرّحیم..از او..به نام او..برای او

تقدیم به بزرگ ترین مربیان هستی: انبیا الهی ، ائمه اطهار، اولیای الهی ، علمای معظم و شهدای عزیز (علیهم السّلام)

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم..از او..به نام او..برای او

تقدیم به بزرگ ترین مربیان هستی: انبیا الهی ، ائمه اطهار، اولیای الهی ، علمای معظم و شهدای عزیز (علیهم السّلام)

تربیت دل پذیر و دل تربیت پذیر ــ‌ رادمنش/خلیلی

به نام خداوند جان و خرد
سلام و عرض ادب خدمت عزیزان
کتاب " تربیت دل پذیر و دل تربیت پذیر" از جمله کتاب های منتشر شده در حوزه تربیت است که مؤلف، جهت تقریب مطالب به ذهن خواننده، ابتدا داستان هایی را ذکر کرده است و باتوجه به داستان نکته های تربیتی متناسب با آن داستان را ذکر کرده است، که چند نمونه از داستان های بازنویسی شده کتاب برای مطالعه شما عزیزان در پیام های قبلی آورده شده است!

ماهی های سخت گوشت!

تا می آمدند ماهی های کوچولو ها را یک لقمه چپ کنند، دندانشان با یک جسم سخت برخورد می کرد و به شدت درد می گرفت!
کم کم این واقعیت را پذیرفته بودند که این همه ماهی خوشمزه، خوردنی نیستند!
مدتی گذشت و پژوهشگران، ماهی های کوچولو را از حباب های شفاف بیرون آوردند و بدون محافظ داخل آکواریم، وکنار چند کوسه بزرگ و وحشتناک رها کردند!
 برای مردمی که به تماشای آکواریم می آمدند، دیدن این زندگی مسالمت آمیز، جالب و البته بسیار تعجب آور بود!
بازنویسی از داستان شماره سه کتاب تربیت دل پذیر و دل تربیت پذیر

زندگی تو همین است!

یک زمین لرزه، او را از لانه مادری، مهمان یک خانه روستایی کوچک کرد!
و محل تولدش شد لانه ی یک مرغ خانگی!
...همراه با خواهر و برادران ناتنی اش مشغول غذا خوردن بودند و از زمین دانه بر می چیدند که،
یک آن، نگاهش متوجه آسمان شد و عقاب های تیز پروازی را دید که در آسمان اوج می گیرند و خود غذایشان را انتخاب می کنند!
جوجه عقاب زمین گیر شده و بیچاره، بلند بلند آروز کرد که ای کاش، او هم مثل آن پرندگان بود!
اما جوجه مرغ ها بر سرش زدند و مسخره اش کردند که چه حرف ها! می خواهد پرواز کند و....!!!
زندگی تو همین است، و آخرش همین جا به دست صاحبمان کشته می شوی و زندگیت تمام می شود!
و ...تمام شد!
بازنویسی از داستان شماره دو کتاب تربیت دل پذیر و دل تربیت پذیر

برای این یکی فرق کرد!

پهنای دریا پر بود از ستارهای دریایی ...
به قدر وسعش خم می شود و یکی یکی آن ها را از لب ساحل بر می دارد و  با تمام قدرتش، به سمت دریا پرتاب می کند.
نمی تواند همه ی آن ها را نجات دهد اما،
هرکدام را که بر می دارد با خود می گوید:
 برای این یکی فرق کرد!
این یکی زنده ماند!
بازنویسی از داستان شماره یک کتاب تربیت دل پذیر و دل تربیت پذیر